غرب آسیا به گفتگوی امنیت منطقه ای احتیاج دارد

21CQ Topic Middle East (West Asia) Security Framework

 

21CQ

Started

4 years ago

Banner tanks

آخرین بحران در غرب آسیا تنها بر ضرورت بین الملل و مسئولیت آشکار خود این منطقه برای یافتن راه حل هایی فوری و طولانی مدت برای معضلات امنیتی این ناحیه جهت پایان دادن به چرخه تکراری خشونت و مناقشه، تأکید می کند.

غرب آسیا که از پیش درگیر تنش و اختلافات بیشماری – از سرزمین شام تا فلات ایران بوده است – پس از ترور قاسم سلیمانی، فرمانده پرنفوذ نیروی قدس ایران و سرلشكر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عراق، به دست آمریکا، در آماده باش کامل است.

پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ترور سلیمانی آخرین تجلی سیاست فشار حداکثری واشنگتن بر ایران بود.

بی شک، ترور هدفمند یکی از رهبران نظامی عالی رتبه یکی از دول عضو سازمان ملل متحد و قدرتی منطقه ای به تشدید وخامت زورآزمایی ایران و آمریکا  منجر شده، آتشی خانمانسوز را در سراسر منطقه خواهد افروخت.

این تحول نگران کننده خطر بروز جنگی طویل المدت در منطقه را افزایش داده است؛ منطقه ای که دیگر تاب تحمل بی ثباتی بیشتر را ندارد.

قمار واشنگتن برخلاف اهداف و انتظارات اعلام شده آن فضای امنیتی را برای سربازان و پرسنل آمریکایی وخیم کرده، عزم تهران در مقاومت در برابر حضور و سیاست های آمریکایی در منطقه تقویت کرده و هرگونه چشم انداز مذاکره و توافق در پرونده هسته ای را حداقل در کوتاه مدت با دولت فعلی ایالات متحده را از بین برده است. تاکتیک های واشنگتن باعث شد تهران ترغیب شود تا به عنوان یک اقدام متقابل به تعهدات هسته ای خود به موجب برجام  پشت کند و قدم به قدم به کنار گذاشتن این توافق نزدیک تر شود.

واکنش سیاسی از عراق نیز در قالب فراخوان های پارلمان از جمله خروج نیروهای آمریکایی از این کشور سریع بود. فعلاً هیچ چیز مشخص نیست زیرا آراء ریخته شده برای دولت موقت در بغداد الزام آور نیست، و واشنگتن آشکارا فشار می آورد تا هزینه های پیگیری آن را برای عراق بالا ببرد.

در این میان، پکن برای پر کردن هرگونه شکاف امنیتی، کمک نظامی به عراق پیشنهاد کرده است. مطمئناً، چین که به شدت در غرب آسیا و در منافع و روابط فزاینده خود با شخصیتهای اصلی منطقه در چارچوب طرح جاده ابریشم جدید، سرمایه گذاری کرده است، نمی خواهد منطقه و آبراههای مهم آن را بی ثبات کند. در ماه دسامبر گذشته حفاری دریایی در خلیج عمان که به طور مشترک توسط چین، روسیه و ایران انجام شد، بیانگر این ضرورت سیاست بود.

شش روز پس از این ضربه، ایران با برداشتن قدمی جسورانه برای پرتاب چندین موشک بالستیک ساخت داخل به طور مستقیم از خاک خود با هدف قرار دادن پایگاه های نظامی ارتش آمریكا در عراق و پرسنل مستقر در آن دست به تلافی زد. این عملیات که به صورت نمادین «شهید قاسم سلیمانی» نامیده می شد، به نحوی برنامه ریزی شده بود که با زمان ترور این فرمانده ایرانی به دست آمریكا مقارن باشد.

 تهران به وعده خود مبنی بر انتقام دقیق، و حمله به اهداف نظامی آمریكا در عراق عمل کرد. طبق گزارش ها، ایران از ایجاد تلفات جانی – خط قرمز واشنگتن خودداری کرده است. از تلفات جانی عراقی نیز خودداری شد. بدیهی است که تصمیم تهران حمله ای کنترل شده و پاسخی سنجیده و دقیق جهت حفظ آبرو بوده است؛ اقدامی که نشانگر قابلیت های بازدارنده باشد و در عین حال راه را برای واشنگتن در جهت تنش زدایی هموار نماید.

ترور سلیمانی ایالات متحده و ایران بن بست کنونی آمریکا و ایران را تشدید می کند.

خوشبختانه، ایالات متحده از نردبان وخامت اوضاع پایین آمد و تصدیق کرد که واکنش تلافی جویانه ایران تلفات جانی برای آمریکا نداشته است و آن را به نوعی «کوتاه آمدن» تهران توصیف نمود.

در حالی که واشنگتن از نظر نظامی اوضاع را خراب تر نمی کند نمی کند، تحریم های بیشتر علیه ایران اعلام نموده و سایر معماران برجام را به خروج از این توافق فرا خوانده است متحدان سنتی خود در آن سوی اقیانوس اطلس را بیش از پیش از خود دور کرده است. در پاسخ، انگلیس، فرانسه و آلمان – در بیانیه مشترک صادر شده در 12 ژانویه، با تکرار «تعهد به حفظ برجام» این فراخوان آمریکا را رد کردند، اما با این وجود تنها چند روز بعد اقدام به ایجاد مکانیزم حل اختلاف کردند.

تهران این مرحله را به عنوان تسلیم اروپا در برابر سیاست فشار حداکثری واشنگتن تعبیر کرده است. تهران هشدار داده است كه در صورت ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد، ایران نه تنها برجام  را رها خواهد كرد، بلكه به نظر می رسد كه از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای نیز خارج خواهد شد.

برجام که ستون اصلی عماری منع گسترش سلاح های بین المللی و امنیت منطقه ای در غرب آسیا در حال حاضر به مویی بند است.

بحران اخیر نیز عاری از فاجعه انسانی و از دست رفتن جان انسانهای بیگناه نبوده است. در جریان مراسم تشییع جنازه ای که در سوگ کشته شدن سلیمانی در زادگاهش کرمان داغدار برگذار می شد، حدود 56 ایرانی کشته شدند و بیش از 200 نفر زخمی شدند. هدف قرار گرفتن تصادفی هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه پاسداران ایران نمک به زخم ملت پاشید و منجر به فوت ناگهانی همه مسافران و خدمه هواپیما شد و تعداد کشته شدگان غیرنظامی را 176 نفر بیشتر کرد؛ فاجعه ای که باعث اعتراض و تظاهرات جدید در ایران شد.

این عواقب غم انگیز و دردناک صرف نظر از جنگی ویرانگر و پرهزینه که شعله آن به یقین می توانست کل منطقه را به آتش بکشد، حداقل موقتاً، باعث انحراف افکار عمومی شد.

 ما نباید از این واقعیت غافل شویم که شرایطی که در وهله اول به این بحران منجر شد، هنوز هم شدیداً موجود است و وضعیت موجود در روابط ایران و آمریکا از سر گرفته می شود.

هیچ تضمینی وجود ندارد که اقدامات تلافی جویانه رد و بدل شده بین واشنگتن و تهران شاهد درگیری های دیگر یا از طریق روش های متعارف یا غیرمتعارف نخواهد بود.

 سناریوهای پیش بینی نشده و نتایج غیرقابل پیش بینی نیز بخشی از معادله هستند زیرا مدیریت مناقشه علم دقیقی نیست.

زمان نشان خواهد داد چه حوادثی در پیش است.

با این حال، با سرعتی که این بحران به سوی تبدیل شدن به جنگ پیش می رود باید زنگ خطری تلقی شود.

این بحران گذشته، که در هر زمان پتانسیل شعله شدن مجدد را دارد، در کوتاه مدت و درازمدت نشانه خوبی برای ثبات منطقه ای نیست و تأکیدی بیشتری است بر عدم موفقیت نظم امنیتی ناکارآمد منطقه.

اگرچه به یمن بخت وم اقبال و استحکام، عقلانیت در نهایت غالب شد و از رژه ای خونین به سوی حماقت در این نمونه اجتناب شد، این فقط آخرین قسمت یک سریال طولانی از حوادث امنیتی و جنگ های داغ است که باعث درد و رنج انسانی عظیمی شده، باعث مهار منطقه و ضعف و تشتط در آن شده است.

مشکل غرب آسیا در نبود چارچوب امنیتی منطقه ای که به اندازه کافی فراگیر و پایدار و قادر به پیشگیری و خنثی کردن مناقشه باشد، شکست سیستم های منطقه ای است.

این شکاف امنیتی منطقه ای باید برطرف شود.

این وظیفه، مهمتر و قبل از همه، بر عهده دولتهای آسیای غربی است كه مسئولیت چالشهای امنیتی منطقه را بیشتر بپیذیرند و تدابیر درمانی منطقه ای را از طریق گفتگوهای بیشتر، دیپلماسی، ارتباط اضطراری و همکاریهای امنیتی بیاندیشند.

واقعیت غیرقابل اجتناب این است که ساختارهای امنیتی غیر فراگیر موجود در غرب آسیا تا حد زیادی در ایجاد امنیت ملموس و پایدار به منطقه بی اثر بوده اند.

معماری سنتی امنیتی آمریکا همچنین در گذر زمان نتوانسته است از انسجام منطقه ای و امنیت و ثبات منطقه به طور پایدار و مداوم اطمینان حاصل کند. در مقابل، ثابت شده است که این آزمونی گرانبها به قیمت گنجینه خونی و ملی با منطقه ای است که در بسیاری از موارد منشاء معضل حاد امنیتی منطقه است.

غرب آسیا نیاز به تنظیم مجدد امنیت منطقه ای دارد که بتواند دیپلماسی پیشگیرانه و گفتگو و همکاری امنیتی منطقه ای را تقویت کند.

با توجه به مرکزیت و اهمیت تاریخی ناحیه غرب آسیا برای صلح و امنیت کلیه گروههای منطقه ای متصل – و به طور کلی صلح و امنیت بین المللی – ضروری است اقدامات جدی در جهت تقویت قابلیت ها، سازوکارها و فرآیندهای منطقه ای برای جلوگیری و مدیریت هرگونه مناقشه در کشورهای غربی آسیا اتخاذ گردد.

این بحران به تازگی پشت سر گذاشته شد، و خواستارهای منطقه ای و بین المللی برای دفع تشدید فرصتی بی نظیر برای گرد هم آوردن همه طرفها برای این منظور و نیز تلاش در جهت رسیدن به وفاق و نزدیک شدن به یکدیگر بوده است.

مفاهیم و ایده های مختلفی که ارزش توجه بیشتر دارند، در حال حاضر روی میز قرار دارند، از جمله ایده هایی که تابستان گذشته توسط روسیه و ایرانیان در هفتاد و چهارمین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که د با عنوان «طرح صلح هرمز» نیز شناخته می شود پیشنهاد شده است. گزینه دوم از حمایت حداقل دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل – روسیه و چین – برخوردار است، در حالی که ایران مشغول تلاش برای جلب حمایت از این پیشنهاد در منطقه است.

امیر قطر برای نخستین بار در جریان بحران اخیر از ایران دیدار کرد و خواستار برطرف شدن مشکلات و گفتگوهای منطقه ای شد. سایر کشورها در منطقه نیز با تأکید بر نیاز به روند منطقه ای فراگیر و واقعی که هدف آن پرداختن به قطبش و چالش های امنیتی منطقه است، تأکید می کنند.

در طول این قصه ناخوشایند، افزایش کشورهای غرب آسیا و جامعه بین الملل بسیار نگران وخیم تر شدن اوضاع تنش میان ایران و آمریکا بودند. دبیر کل سازمان ملل متحد، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس، مانند بسیاری از پایتخت های آسیای غربی، از جمله ریاض و ابوظبی خواستار خویشتنداری و رفع تخاصم شدند. اضطراب ولی همچنان باقی است.

کاهش تنش در منطقه خلیج فارس و ایجاد انگیزه ای برای تعهد کشورهای حاشیه ای برای گفتگوهای امنیتی و پیشگیری از مناقشه می تواند اولین قدم اساسی در پیش رو و ستون اصلی ثبات منطقه ای – با بازده مشخص برای آزادی دریانوردی و امنیت انرژی باشد.

من شخصاً بیش از یک دهه است که با قاطعیت موضوع بازنگری در امنیت منطقه ای در غرب آسیا را مطرح کرده ام. من خواستار تصمیمی قاطعانه به دور از برداشت های بی مقدار از امنیت منطقه ای به نفع چارچوبی به اندازه کافی فراگیر درمورد امنیت مشترک، گفتگو و احترام به اصول مندرج در منشور سازمان ملل، الگوریتم های مختلف در مورد آن که منطقه چگونه می تواند به تدریج خود را در خدمت امنیت بیشتر منطقه، ثبات و انسجام ترمیم نماید بوده ام. در واقع، جای فرایندی از نوع فرایند هلسینکی برای غرب آسیا مدتها است که خالی است.

 بگذارید تأکید کنم که نیاز به مشارکت بیشتر سازمان ملل متحد وجود دارد تا از تشدید بحران فعلی جلوگیری شده به منطقه کمک کند تا در راستای گفتگو و تفاهم امنیت منطقه ای، از جمله از طریق کار مهم اداره امور سیاسی و صلح آفرینی سازمان ملل تلاش کند.

سازمان ملل متحد، در نقش واسطه ای خنثی، می تواند دستیابی به فرایندی فراگیر را تسهیل کند و به پیشنهادهایی با هدف تثبیت منطقه از جمله طرح صلح هرمز و پیشنهادات مختلف در مورد فرایندی واحد تحت چتر سازمان ملل عنایت کافی داشته باشد.

به عنوان بخشی از این پاسخ سازمان ملل، می توان در مورد انتصاب فرستاده ویژه دبیر كل [به موجب بند هشت قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد] با یك مأموریت خاص و اختیارات كامل برای همکاری با كشورهای منطقه و سایر بازیگران مربوطه برای گرد هم آوردن طرفها با برنامه ای اختصاصی برای تنش زدایی در منطق خلیج فارس نیز توجه کرد. فرستاده ویژه پیشنهادی می تواند برای تعهد طرفها در طراحی و اجرای اقدامات اعتماد سازی و همچنین تسهیل بحث در مورد تقویت سازوکارهای منطقه برای گفتگوهای امنیتی و مدیریت مناقشه تلاش کند.

اتحادیه اروپا، که با اعضای دلخواه شورای امنیت سازمان ملل متحد به آن ملحق می شود، می تواند نقش مهمی در حمایت از چنین اقدامات ضروری ایفا کند.

اتحادیه اروپا به نوبه خود، باید با اعتماد به نفس بیشتری به عنوان دلال صلح در منطقه عمل كند و با ادامه تعامل با همه طرف ها، هر آنچه را كه می تواند برای حفظ برجام  انجام دهد، و فرصتهای ارائه شده توسط این چارچوب را برای تسهیل بیشترگفتگوهای امنیتی و منطقه ای انجام دهد.

این بحران اخیر، حاکی از ضرورت عمل قاطعانه در تدوین دستورالعمل جدید امنیتی منطقه ای مبتنی بر قوانین در غرب آسیا است. این امر بر اساس گفتگو و احترام متقابل، تعهد به عدم تجاوز و در واقع، چشم انداز آینده ای مشترک محقق می گردد.

عقل و رهبری شجاعانه برای تحقق شرایط ضروری باید غالب شوند.

وضع موجود شکست خورده است و بدبختانه چنین است.

سام ساسان شعاع منش بنیانگذار و معاون رئیس مؤسسه برای سؤالات قرن بیست و یکم، و رئیس ستاد دادستان دادگاه بین المللی کیفری است.

*نظرات بیان شده صرفا نظرات نویسنده است.

**برای نسخه اصلی به زبان انگلیسی و سایر مقالات با همین موضوع ، اینجا را کلیک کنید.

The Questions

The Institute for 21st Century Questions © 2024. All rights reserved. Designed and developed by Dolce Media Group.